رابطه‌ی عروس و خواهر شوهر، یکی از پیچیده‌ترین و پرچالش‌ترین روابط در زندگی خانوادگی است. متاسفانه، در بسیاری از موارد، این رابطه به جای صمیمیت و همدلی، با تنش، حسادت و بی‌احترامی همراه می‌شود.

نی‌نی‌سایت، به عنوان بزرگترین پلتفرم تبادل نظر مادران و زنان ایرانی، پر است از تاپیک‌هایی در مورد مشکلات و تجربیات ناخوشایند با خواهر شوهر. در این پست، خلاصه‌ای از ۱۶ مورد از رایج‌ترین بی‌احترامی‌هایی که کاربران نی‌نی‌سایت از خواهر شوهر خود تجربه کرده‌اند را مرور می‌کنیم:

• ✔️ دخالت‌های بی‌مورد در زندگی شخصی و تصمیم‌گیری‌ها
• ✔️ انتقادهای مداوم از ظاهر، رفتار و سبک زندگی عروس
• ✔️ مقایسه کردن عروس با سایر اعضای خانواده یا افراد دیگر
• ✔️ تحقیر و کوچک شمردن دستاوردهای عروس
• ✔️ بی‌احترامی در حضور دیگران و ایجاد جو سنگین در جمع
• ✔️ پخش شایعات و دروغ‌پراکنی پشت سر عروس
• ✔️ نادیده گرفتن عروس و بی‌توجهی به او در مناسبت‌ها
• ✔️ حسادت به توجه و محبت همسر به عروس
• ✔️ سعی در خراب کردن رابطه عروس با همسرش
• ✔️ فضولی در امور مالی و درآمد عروس
• ✔️ سرزنش عروس برای مشکلات و اختلافات خانوادگی
• ✔️ دخالت در تربیت فرزندان عروس
• ✔️ دعوت نکردن عروس به مهمانی‌ها و دورهمی‌های خانوادگی
• ✔️ دادن هدیه‌های نامناسب و توهین‌آمیز
• ✔️ نیش و کنایه‌های زبانی و رفتارهای تهاجمی
• ✔️ چشم‌هم‌چشمی و رقابت ناسالم با عروس

لازم به ذکر است که تمامی روابط خواهر شوهر-عروس، منفی و پر از مشکل نیست. بسیاری از زنان، رابطه‌ای صمیمانه و دوستانه با خواهر شوهر خود دارند و از حمایت و همراهی او بهره‌مند هستند.

هدف از این پست، آگاه‌سازی و همدردی با زنانی است که در این رابطه با چالش روبرو هستند.

وقتی خواهرشوهر، آرامش زندگی را نشانه می گیرد: 16 تجربه از نی نی سایت

1. مقایسه های تمام نشدنی

همیشه من رو با عروس قبلی مقایسه می کنه. از قیافه گرفته تا دستپخت و نوع تربیت بچه ها. انگار مسابقه گذاشته که ببینه کی بهتره. خیلی حس بدی بهم دست میده. حتی یه بار جلوی مهمونا گفت فلانی (عروس قبلی) چه غذایی درست می کرد، آدم کیف می کرد!واقعا موندم چی جواب بدم. انگار تمام تلاشم رو نادیده می گیره. فقط سکوت کردم و لبخند زدم. نمی خواستم بحث راه بندازم. ولی ته دلم خیلی شکست. احساس بی ارزشی می کنم وقتی اینطوری مقایسه میشم.

2. دخالت های بیجا در تربیت فرزند

همیشه میگه بچه ات رو اینطوری تربیت کن، اونطوری تربیت کن. انگار من هیچی بلد نیستم. مدام نصیحت می کنه و ایراد می گیره. یه بار سر یه موضوع خیلی ساده، جلوی بچه ام کلی به من تذکر داد. بچه ام هم دیگه حرف من رو گوش نمیده، چون می دونه عمه اش از من بیشتر می فهمه!به شوهرم گفتم، میگه بیخیال، اون از سر دلسوزی میگه. ولی من دیگه خسته شدم. این دخالت ها داره زندگی من رو مختل می کنه. کاش یاد بگیره که هر کسی یه روش تربیتی داره.

3. سرزنش های بی مورد برای مسائل مالی

همیشه به خاطر چیزهایی که می خریم یا نمی خریم، من رو سرزنش می کنه. انگار خودش پول ما رو در میاره و به ما میده!یه بار برای بچه ام یه اسباب بازی گرون خریدم، کلی غر زد که چرا پولتون رو دور می ریزید. بهش چه ربطی داره آخه؟ این پول خودمه و دلم می خواد هر جور دلم می خواد خرجش کنم. حتی وقتی می خوام یه لباس ارزون بخرم هم ایراد می گیره که چرا اینقدر خسیسی. دیگه نمی دونم باید چیکار کنم که از دستش خلاص بشم. اینقدر حسودی می کنه که انگار من ارث باباش رو خوردم!

4. پخش کردن شایعات و دروغ ها

پشت سرم کلی حرف در میاره و به بقیه میگه. دروغ های شاخدار میگه و آبروی من رو می بره. یه بار شنیدم به یکی از فامیل ها گفته که من خیلی تنبلم و به خونه و زندگی نمی رسم. در صورتی که من صبح تا شب دارم کار می کنم و به همه چیز رسیدگی می کنم. وقتی باهاش روبرو شدم، کلی انکار کرد و گفت من اشتباه شنیدم. ولی من می دونم که کار خودشه. دیگه به هیچ کدوم از حرفاش اعتماد ندارم. چقدر بده که آدم یه همچین دشمنی رو تو خونه خودش داشته باشه.

5. بی احترامی به خانواده خودم

همیشه از خانواده من بد میگه و بهشون بی احترامی می کنه. انگار خانواده خودش از آسمون اومدن و خانواده من هیچی نیستن. یه بار پدرم یه هدیه خیلی کوچیک برام آورد، کلی مسخره کرد و گفت این چیه دیگه؟!خیلی ناراحت شدم. پدر من با کلی ذوق و شوق این هدیه رو آورده بود. به شوهرم گفتم، میگه تو حساسی. ولی من نمی تونم این بی احترامی ها رو تحمل کنم. خانواده من برام خیلی عزیزن و نمی خوام کسی بهشون توهین کنه. کاش یکم احترام گذاشتن بلد بود.

6. حسادت به موفقیت های من

وقتی تو کارم یا تو زندگی پیشرفتی می کنم، خیلی حسودی می کنه. به جای اینکه خوشحال بشه، سعی می کنه من رو کوچیک کنه و از پیشرفتم کم کنه. یه بار یه پروژه خیلی مهم رو تو کارم به دست آوردم، کلی ایراد گرفت و گفت شانسی بوده. انگار نمی تونه ببینه که من دارم موفق میشم. این حسادتش خیلی آزارم میده. من دلم می خواد اون هم مثل من خوشحال بشه. ولی متاسفانه همیشه حسادتش رو نشون میده. انگار موفقیت من، شکست اونه!

7. فضولی در زندگی شخصی

همیشه سرش تو زندگی منه و می خواد از همه چیز خبر داشته باشه. از ریز و درشت کارهای من سوال می پرسه و فضولی می کنه. یه بار گوشیم رو برداشت و پیام هام رو چک کرد. وقتی فهمیدم، کلی دعواش کردم. ولی اصلا براش مهم نبود و گفت من فقط می خواستم ببینم چیکار می کنی. اینقدر فضولیش زیاده که دیگه نمی دونم چیکار کنم. احساس می کنم هیچ حریم خصوصی ای ندارم. کاش یاد بگیره که هر کسی حق داره حریم خصوصی داشته باشه.

8. ایجاد اختلاف بین من و شوهرم

سعی می کنه بین من و شوهرم اختلاف بندازه. حرف های من رو به شوهرم جور دیگه ای میگه و باعث میشه شوهرم از من ناراحت بشه. یه بار به شوهرم گفته بود که من بهش بی احترامی کردم. در صورتی که من اصلا همچین کاری نکرده بودم. این کارش باعث شد یه دعوای خیلی بزرگ بین من و شوهرم اتفاق بیفته. من دیگه نمی دونم باید به کی اعتماد کنم. اینقدر دلم از دستش گرفته که نمی تونم ببخشمش. داره زندگی من رو خراب می کنه.

9. سوء بهره‌گیری از مهربانی من

من خیلی باهاش مهربونم و همیشه سعی می کنم بهش کمک کنم. ولی اون از مهربونی من سوء استفاده می کنه و از من توقعات زیادی داره. یه بار از من خواست یه مبلغ خیلی زیادی پول بهش قرض بدم. وقتی گفتم نمی تونم، کلی ناراحت شد و قهر کرد. من دلم می خواست بهش کمک کنم، ولی واقعا نمی تونستم اینقدر پول بهش بدم. دیگه از مهربون بودن باهاش می ترسم. می ترسم دوباره ازم سوء استفاده کنه. کاش قدر مهربونی رو می دونست. فکر می کنه من وظیفه دارم بهش کمک کنم.

10. رفتارهای پرخاشگرانه و توهین آمیز

گاهی اوقات رفتارهای خیلی پرخاشگرانه و توهین آمیزی داره. بدون هیچ دلیلی سر من داد می زنه و بهم توهین می کنه. یه بار جلوی مهمون ها سر یه موضوع خیلی کوچیک بهم فحش داد. خیلی خجالت کشیدم. من نمی دونم چرا اینقدر با من بدرفتاری می کنه. احساس می کنم از من متنفره. دیگه نمی تونم این رفتارهاش رو تحمل کنم. دلم می خواد یه جوری ازش دور بشم.

11. نادیده گرفتن تلاش های من در خانه

هر چقدر هم تو خونه کار کنم و زحمت بکشم، اصلا دیده نمیشه. انگار من هیچ کاری انجام نمیدم و همه چیز خودش درست میشه. یه بار مریض بودم و با این حال همه کارهای خونه رو انجام دادم. ولی حتی یه تشکر خشک و خالی هم نکرد. این بی توجهیش خیلی ناراحتم می کنه. من دلم می خواد زحماتم دیده بشه. کاش یکم قدردان بود. احساس می کنم یه خدمتکارم که فقط وظیفه دارم کار کنم. دیگه انگیزه ای برای کار کردن ندارم.

12. رقابت ناسالم

همیشه سعی می کنه تو همه چیز با من رقابت کنه. حتی تو چیزهایی که اصلا ربطی بهش نداره هم می خواد از من بهتر باشه. یه بار یه لباس خیلی قشنگ خریدم، اونم رفت یه لباس دقیقا شبیه همون رو خرید. انگار می خواد به من ثابت کنه که از من بهتره. این رقابتش خیلی بچه گانه و بی معنیه. من اصلا دلم نمی خواد باهاش رقابت کنم. کاش یاد بگیره که هر کسی یه شخصیتی داره.

13. تحمیل نظرات شخصی

همیشه سعی می کنه نظرات خودش رو به من تحمیل کنه. انگار فقط نظر خودش درسته و نظر من هیچ ارزشی نداره. یه بار می خواستم یه رنگ موی جدید امتحان کنم، کلی مخالفت کرد و گفت فقط رنگ موی خودش قشنگه. من دلم می خواد خودم برای زندگیم تصمیم بگیرم. دیگه نمی خوام به حرف هاش گوش کنم. اینقدر از تحمیل نظراتش خسته شدم که دارم دیوونه میشم. کاش یکم احترام به عقاید دیگران بلد بود.

14. کوچک شمردن دستاوردهای من

هر وقت یه دستاوردی کسب می کنم، سعی می کنه من رو کوچیک کنه و از ارزش دستاوردم کم کنه. یه بار تو یه مسابقه برنده شدم، گفت این مسابقه اصلا مهم نبوده. اینقدر حسودی می کنه که نمی تونه ببینه من دارم پیشرفت می کنم. این کارش خیلی دلسردم می کنه. من دلم می خواد تشویقم کنه و به من انگیزه بده. ولی اون همیشه سعی می کنه من رو کوچیک کنه. انگار از خوشحالی من خوشحال نمیشه.

15. افشای رازهای من

وقتی یه رازی رو بهش میگم، اون رو به همه میگه. دیگه نمی تونم بهش اعتماد کنم و هیچ رازی رو بهش نمیگم. یه بار یه راز خیلی مهم رو بهش گفتم، اونم به همه فامیل گفت. اینقدر عصبانی شدم که می خواستم خفه اش کنم. دیگه نمی دونم به کی اعتماد کنم. اینقدر دلم از دستش گرفته که نمی تونم ببخشمش. فکر می کنه خیلی زرنگه.

16. ایجاد حس گناه

همیشه سعی می کنه من رو مقصر جلوه بده و بهم حس گناه بده. حتی اگه هیچ اشتباهی نکرده باشم، باز هم یه جوری من رو مقصر می کنه. یه بار یه اتفاقی افتاد که اصلا تقصیر من نبود، ولی کلی من رو سرزنش کرد و بهم حس گناه داد. من دیگه نمی تونم این بازی های روانیش رو تحمل کنم. احساس می کنم داره من رو دیوونه می کنه. اینقدر ازش متنفرم که نمی تونم تحملش کنم. فکر می کنه خیلی باهوشه.